یکی از مهم ترین عوامل مفاسد اجتماعی و اخلاقی ، بی تقوایی است .
بدیهی است اگر نوجوان دارای اراده باشد که بتواند بر خودش کنترل داشته وچشمان
وفکر خود را اداره نمایدبه پیامدهای ناخودآگاه ونامطلوب این هوس رانی ها نیز دچار نخواهد شد.
شب ها بدون آمدنت صبح می شود…
چگونه تو را صدا نزنیم؟
چگونه به یادت نباشیم؟
چگونه نامت را زمزمه نکنیم؟
ما تورا عاشقیم.
بیا و از این خیابان های کور
از این تشنگی های تاریک
از این پنجه های خنیاگر
و از این چراغ های بی تاثیر
نجاتمان بده!
تمام کور سوها را چراغ تاباندیم
تمام زشتی ها را پوشاندیم
تمام ویرانی ها را باران گرفتیم
و تو نیامدی…!
مگر چقدر فرصت زندگی داریم؟
مگر چند بهار دیگر ماندگاریم؟
تا کی باران ظهور تو را منتظر بمانیم؟
دیری است از خشکسالی، زمین ترک برداشته است
بیشه ها گرفتار گرسنگی اند
پلک ها را غبار سنگین خروارها خاک پوشانده است
ای تمامت مهربانی!
بر این ویرانه های کورف بتاب!
براین بیابان های صبور ببار! براین جمعه های خاموش لبخند بزن!
بر این لحظه های نفرین شده، دعا بخوان!
*اللهم عجل الولیک الفرج*
مرگ رویداد نیست ،نه شکفتن شکوفه است ،
نه شکافتن انار، تقویم را نمی شناسدهمه چیز را منصفانه تقسیم می کند :
آنچه از خداست به خدا می رسد و آنچه ازخاک است به خاک بر میگردد
برايت از طلا تختي ،مسيري رو به خشبختي ،
برايت عمر نوحي را،وقار همچون كوهي را ،برايت صبر ايوبي را ،
حياتي مملو از خوبي ،برايت شاد بودن را ،فقط آزاد بودن را ،رفاقت را ،صداقت را ،اگر خواهي محبت را ؛
دعا مي كننم اي معلم